باپسر خاله ام ودوستش رفتیم توباغ برا عشق بازی امادوستم جیغ کشیدوسریع آمدبیرون اما من با خیال راحت...
کافه داستان کافه داستان
462 subscribers
79 views
0

 Published On Mar 25, 2024

عاشق پسر خاله ام شده بودم و هر چی می‌گفت قبول میکردم یروز گفت بیا با دوستت و منم با دوستم بریم باغ خوشگذرونی ما هم رفتیم آنجا بود که فهمیدیم.....
#داستان
#کافه داستان
#داستان_صوتی_کوتاه
#داستان_واقعی
#پادکست

show more

Share/Embed